سه‌شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۸

جناب طبرزدی بعید بود ، بعید ... مصطفا جوکار

جناب طبرزدی بعید بود ، بعید ... مصطفا جوکار
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1488.aspx

در حکایتی خواندم : دو کس بر سر تصاحب تکه زمینی تعارض داشتند و هر روز بر سر و فرق هم می زدند . رندی آنها را سفارش کرد به نزد عالمی روند تا میانشان قضاوت کند و صاحب حق را معلوم نماید . قبول کردند .... پس عالمی یافتند و گفتند : آی اخی . حال ما چون است . چه می گویی ؟

مرد عالم بر آن زمین حاضر گشت و برای دقیقه ای گوش بر زمین خواباند و چون بر خاست ایشان را خطاب کرد و گفت : .... اما این زمین چیز دیگری می گوید ، می گوید هر دوی شما متعلق به او هستید .!!

حالا حکایت جنبش مردمی ایران است که در پی سال ها جانفشانی به امروز رسیده و همچنان محجوب و وارسته به جلو گام می زند . گاهی زیر درختی و برای کوتاه مدتی می نشیند تا یاران برسند و گاهی نیز مثل حوادث دو ماه قبل شتاب می گیرد . اما به هر حال پویا و رونده است . چونانکه سی سال است بر همین سیاق رفته و خطر ها از سر گذرانده است . نه کشتار دهه شصت ماهیت اش را تغییر داده و نه بازی هاشمی و خاتمی توانسته او را به اشتباه بیندازد و هوس رفتن را از گام هایش ساقط کند .

با این همه ، اما نمی دانم چرا هنوز عده ای سعی می کنند با کور بینی و دو هوایی ، بر این واقعیت ملموس ، ستر گندخواری و بی صداقتی گسترده و وزن جنبش حاضر را به اندازۀ وزن خود سبک نمایند .

باری ، کار تا آنجا ذلیل شده که جناب طبرزدی ، دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران نیز گویا به تضرع از سران اصلاحات خواهش کرده ( !! ) که اجازه فرمایند سایر گروههای سیاسی نیز در کنارشان حاضر شده ، عکس یادگاری بگیرند برای روز مبادا . و حتی در مصاحبه با (tishk ( به چنان والزاریاتی گرفتار آمده که فرموده :( چه اشکالی دارد با اصلاح طلبان جمع شویم و ضمن دعوت از سران رژیم ، از آنها بخواهیم یکدلی و یک زبانی کنند تا پروسه تغییرات در درون رژیم سهل تر گردد ) !!

لبته این تنها طبرزدی نیست که غایت آمال جنبش را تا بدین حد حقیر شمرده و تصورش شده که خواست تودۀ مردم ، آن هم پس از سی سال جنگ و گریز ، در پایین و بالا شدن احمدی نژاد و میرحسین مستقر است ، و چون چنین اتفاق افتد همه مشکلات حل شده و کار به سامان خواهد رسید .... بلکه حتی شنیدم که همین لفظ ابتر ، لقلقه زبان دیگرانی چون دکتر محیط ( چپ ) و آن الباقی اباطیل اصلاح طلب خارج نشین هم شده که دانه دیده اما از دام غافل اند و چنان به رویا غنوده اند که حتی شیخ کروبی دو دوزه باز و سپاس گوی شاه و رژیم حاضر را در مجلد یک ( عنصر انقلابی ) جلد کرده و بر آن سجده می کنند.

باری ، متاسفانه باز هم بوی پول می آید . بوی مقام و منصب می آید . بوی کثافت می آید . بوی باند بازی و تحمیق می آید .... عده ای می خواهند با پیش اندازی خود دوباره همان بلایی را بر سر جنبش بیاورند که در بهمن 57 ، فتوکپی آنها بر سر جنبش آورد ..... رسیدند . سوار شدند و تاختند تا سی سال .

اما دلخوش داریم که جنبش انقلابی ایران مُدرک است و سره از ناسره می شناسد . این چارچوب های پیزوری هم اقناعش نمی کند . ساختار می شکند ، چنانکه تاکنون شکسته است . و به چنین رهبران حقنه شده هم وقعی نمی گذارد که رهبران واقعی جنبش در میان مردمند ، در کنار دستشان . با آنها فریاد می زنند و با آنها خون می دهند .... الباقی خوارجند و خاشاک دم جارو .... مبارزۀ مردم به جایی رسیده که اهل قدم می خواهند و نه اهل حرف و نصَح .

نه آقا ..... اگر قرار است مردم سدی و سنگی را بشکنند آنرا با سر خود خواهند شکست نه با نیشگون و شکلات این اهل غمزه .

ز زبان عوام می نویسم ، می گویند : نه ژیان برای آدم ماشین می شود و نه این حضرات برای جنبش حاضر ، انقلابی .



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ