سه‌شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۸

سرمقاله پيام دانشجو:چیزی برای گفتن مانده است؟

سرمقاله پيام دانشجو:چیزی برای گفتن مانده است؟
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1494.aspx

در چند روز گذشته خبر های وحشتناک،تکان دهنده و شگفت انگیزی از" بازداشت گاه کهریزک" به بیرون درز کرد.نه این که پیش از این در مورد تراژدی وحشتناک "کهریزک" چیزی نشنیده بودیم. ولی ان چه اهمیت این اخبار را دوچندان کرد،اظهار نظر مسئولین و حکومت گران پیرامون این تراژدی بهت انگیز بود. برخی گزارشگران و نویسندگان سعی کردند با تشبیه "موقعیت کهریزک" به گوانتاناما یا ابوغیریب ،برای نشان دادن اهمیت موضوع،شبیه سازی کنند تا مردم بهتر متوجه عمق فاجعه بشوند. نگارنده البته با این کار مخالف است. همچنان که گروهی دیگر،با تشبیه سرکوب های نظام ولایت فقیه با نظام استالینیستی،سعی می کنند جنایات مرتکبه در این نظام را بازنمود نمایند. این گونه شبیه سازی ها اگرچه تا حدودی بیان کننده است اما در عین حال ممکن است به مردم ادرس اشتباهی بدهد.برای این که اگر نظام استالینیستی به دلیل ویژگی ایدئولوژیک،تفتیش گر ،میلیتاریستی،سرکوبگرانه ، شکنجه گر و خشن خود، شناخته می شود، همین ویژگی ها بعلاوه خصلت مذهبی بودن در نظام حاکم بر ایران نیز وجود دارد.مگر در دهه ی شصت و فقط با یک حکم ایه اله خمینی بیش از چندین هزار از زندانیان سیاسی به کام مرگ فرستاده نشدند؟پس چرا نباید نظام ولایت فقیه به عنوان یک نظام نمونه به لحاظ خشونت و سرکوبگری در دنیا شناخته شود و فورا باید با نظام کمونیستی حاکم بر شوروی در ۴۰-۵۰ سال پیش مقایسه گردد؟

سخن ما این است که "موقعیت کهریزک" به اندازه ی کافی وحشتناک و ضد انسانی هست که نیاز نباشد با "موقعیت ابوغریب"یا "گوانتاناما" تشبیه شود. برای این که ممکن است این شبیه سازی از عمق فجایع به وجود امده در "موقعیت کهریزک"بکاهد.در عین حال اظهار نظر های مسئولین نظام اسلامی در مورد این "موقعیت" وحشتناک جالب است. ان ها به گونه ای حرف می زنند که انگار جنایات ارتکابی در این "موقعیت"با روح حاکم بر نظام جمهوری اسلامی در تضاد است.یا این که رهبر از این حوادث اگاهی نداشته و اکنون که اگاه شده بسیار متاثر است.افرادی مثل علی مطهری یا لاریجانی و افراد هم سو ،مرتب این جملات را تکرار می کنند. یا ادم هایی مثل کروبی و موسوی از تضعیف شدن نظام اسلامی به دلیل ارتکاب چنین جنایاتی سخن بر زبان می اورند. هیچ یک از این داوری ها درست نیست و یا نعل وارونه زدن است و یا خود را به جهالت زدن.اگر یادتان باشد در جریان افشای جنایت در "گوانتاناما" و "ابو غریب"روزی نبود که خامنه ای علیه امریکایی ها به همین بهانه یک سخنرانی نکند.اما اکنون چه شده است که حتا یک کلام نمی گوید؟البته ایشان زرنگی کرد و تا پیش از این که کار به جای باریک بکشد دستور داد تا " موقعیت کهریزک" را ببندن.مسئولین مربوطه نیز فورا دست به کار شدند و اثار جرم را از بین بردند. ولی مگر می شود کسی که درست چند ماه پیش به منتقدان دولت هشدار داد که بیش از همه ی ان ها در جریان جزئیات امور کشور است،از وجود چنین شکنجه گاهی خبر نداشته باشد؟

یا مثلا علی مطهری ساده دلانه خطاب به حسین شریعتمدار در دفاع از کشته شدگان و شکنجه شده ها حرف زده و گلایه می کند که چرا شکنجه را محکوم نمی کند!و یا کروبی بسیار ساده دلانه خطاب به هاشمی رفسنجانی می نویسد که صادقانه برای روشن شدن وضع شکنجه و تجاوز به پسر ها و دختر ها ،حاضر است اقدام کند. و البته کار زیرکانه را رفسنجانی انجام می دهد. او می داند که همه ی این جنایات از روی اگاهی و به قصد ایجاد و حشت در بین مردم اعتراض کننده صورت گرفته و هیچ نیازی ندارد که کروبی قسم حضرت عباس بخورد که بی طرف خواهد بود.چون ان کسی که دستور این جنایات را داده یا عمدا سکوت کرده تا این جنایات با دشمنان خدا صورت بگیرد به راحتی به ریش کروبی خواهد خندید. پس رفسنجانی خودش را به کوچه علی چپ می زند و این گزارش را به شاهرودی می دهد تا در پرونده ی ان ها باقی بماند تا روزی به کار بیاید.هاشمی خودش خوب می داند که بد تر از این ها با بچه های مردم انجام داده اند اما این را هم می داند که ان تیم جنایتکار اگر جرات پیدا می کرد با بچه های خودش از این بدتر می کرد. به همین دلیل بدون این که مثل کروبی همچون گندم برشته بالا و پایین بپرد،گزارش را به بالاترین مقام مسئول ارجاع می دهد تا به ان ها بفهماند که او هنوز برای رسیدگی به این گونه جنایت ها به روال قانونی باور دارد اما در پس این اقدام گوش خوابانده تا در روز واقعه از ان سندی علیه امرین اصلی این جنایت ها درست کند.

ولی در پاسخ به امثال اقای علی مطهری که چرا باید نظام مقدس جمهوری اسلامی به چنین شیوه هایی رو بیاورد باید گوشزد کنیم که این سرنوشت همه ی رژیم های ایدئولوژیک و خود کامه است.

نظام اسلامی توسط خود شما ها به مدت ۳۰ سال به عنوان تنها حکومت خدا بر روی زمین معرفی شد.مخالفین ان به مخالفین خدا معرفی گردیدند.رهبر ان به عنوان جانشین امام زمان معرفی گردید. هر چه انحراف و اشتباه و جنایت بود را به دشمنان نظام نسبت دادید و خوبی ها را از ناحیه ی نظام دانستید. به هر حال این حرف ها را انقدر تکرار کردید که خودتان نیز باورتان شد و هنوز هم نمی توانید خلاف ان را باور کنید.اما به یک باره چشم باز می کنید و می بینید چند ملیون از همین مردم توی خیابان ها دارند علیه نظام شعار می دهند و اتفاقا رهبران ان ها نیز از خودتان هستند. مگر موسوی و کروبی کی هستند؟مگر ان ملیون ها ادمی که امدند و فریاد زدند:رای ما رو دزدیدی/با رای ما پز میدی،چه کسانی بودند؟ان هایی بودند که گمان می کردند اگر رای بدهند وضع بهتر خواهد شد.

خوب در چنین شرایطی که نا گاه شخص خامنه ای که پذیرفته است که نماینده ی خداست،با چنین موجی از سوی ملیون ها ادم به تعبیر خودشان نا اگاه روبرو می شود چه باید بکند؟ اگر خود شما ها بودید چه می کردید؟فرض را بر این قرار دهید که شما حق مطلق هستید-ان گونه که حسین شریعتمدار نوشت-و ملیون ها ادم مسلمان اما نا اگاه،عامل دست بیگانه شده و به طرف شما هجوم می اورند تا جایی که احساس نا امنی می کنید و می گویید کا اماده ی مردن و بی ابرو شدن هستید. خوب در این صورت شما به نیرو های تحت امر حکم خواهید کرد که به هر وسیله ی ممکن این ملیون ها ادم نا اگاه را سرجایشون بنشانید. غیر از این است؟در این وانفسا کسی نخواهد پرسید که در زیر زمین وزارت کشور با دانشجو ها چه کرده اند.در "موقعیت کهریزک"چه بلایی بر سر دختر و پسر ها اورده اند.توی خیابان های تهران و در روز ۳۰ خرداد و ۱۸ تیر نیرو های نظامی و انتظامی با مردم چه کرده اند. ایا اساسا فرصتی برای طرح این پرسش ها باقی خواهد ماند؟نه تنها فرصت طرح چنین مسائلی نیست بلکه از هر نیرو ولو اراذل و اوباش کهریزک نیز کمک می گیرید تا غائله هر چه زود تر تمام شود. غیر از این است؟

اقای علی مطهری،اقای باهنر،و اقای لاریجانی.همه ی شما ها خوب می دانید که مقدم و رادان و مرتضوی و طائب و حسین شریعتمدار از چه کسی دستور می گیرند یا پشت ان ها به کی گرم است. لطفا خودتان را به کوچه علی چپ نزنید.اگر قرار بود در این کشور بازداشتگاه غیر قانونی نباشد یا بساط شکنجه و سرکوب جمع شود که در ان صورت از حکومت ولی فقیه اثری باقی نمی ماند. شما ها چقدر خام می اندیشید. در کجای دنیا حکومت فردی و امرانه بدون سرکوب و شکنجه بر سر کار مانده که این دومیش باشه؟به محض این که اقای خامنه ای بپذیرد که این بساط ها جمع شود و طبق قانون اساسی ازادی بیان و حزب و میتینگ تضمین شود،رفتن حکومت خودش را تضمین کرده است. پس بیخود به درو دیوار نزنید.این نوع از حکومت مذهبی با ان تئوری های خاص خودش، حتما نیاز به "موقعیت کهریزک" و شکنجه گاه توحید و لباس شخصی بدون مسئولیت نیز دارد.

حتا اگر هاشمی رفسنجانی تلاش کند تا این حکومت را اصلاح کند،موفق نخواهد شد. برای این که تصمیم گیران کسان دیگری هستند. یک مشت ادم متعصب و خشن ،کار را در دست گرفته اند. این ها حتا به رفسنجانی و بچه هایش نیز رحم نمی کنند. این ها کسانی هستند که به باهنر و مطهری و روح الامینی و لاریجانی هم رحم نخواهند کرد.این ها کسانی هستند که برای حفظ قدرت حاکم قصد قربت کرده و حتا به ناموس این اقایون اگر لازم باشد تجاوز خواهند کرد.اگر نمی دانید بدانید. اگر خود را به خواب زدید بیدار شوید. همه ی عقلای قوم اصول گرا به ان ها گفتند که چنین نکنید اما مگر گوش ان ها بدهکار بوده یا هست؟این چه نیرویی است که علی رغم میل دادستان کل و رییس قوه ی قضاییه و رییس مجلس و دیگران هنوز از ازادی حجاریان پیشگیری می کند؟ این چه نیرویی است که مانع از این می شود که رفسنجانی خطبه ی نماز جمعه بخواند؟ به پیر به پیامبر،نگارنده جانش را می گذارد کف دست و این سطور را قلمی می کند. در واقع چاره ای نیست. باید گفت و نوشت حتا اگر کشته بشی.

ما در ایران قاچاقی زنده هستیم. یعنی به همین راحتی که در چند روز گذشته این همه ادم کشته شدند باید مردن را راحت بگیری. مگر سالانه ۳۰ هزار ادم در جاده ها به دلیل تصادف نمی میرند. خوب یکی هم یا چند تا هم جور دیگری می میرند. باید قبول کرد.اشکالی داره؟

می خواستم به این دوستان یاد اوری کرده باشم که یا خیلی خام هستید یا خودتون رو زدید به خامی. نگارنده در سال ۷۹ نامه ای خطاب به خامنه ای نوشتم و در ان گفتم که علی شکنجه گاه نداشت. بعدش هم شکنجه های اعمال شده در شکنجه گاه توحید را برشمردم. ان سال سپاه ریخت و من را زد و برد و ۹ ماه شکنجه داد.جالب این است که شخص خامنه ای از این جریان اگاه بود و حتا یک هیئت به زندان فرستاد با من صحبت کردند و من در مورد شکنجه گاه توحید توضیح دادم که چه جوری بود اما ان ها از سپاه و دادگاه انقلاب نخواستند که حالا چرا دوباره این ادم را اوردید توی انفرادی انداختید و زیر شکنجه ی سفید قرار دادید.این ماجرا برای سال دوم نیز ادامه پیدا کرد و بعدش هم من را به ۲ سال حبس به دلیل توهین به رهبر محکوم کردند تا این دوره را بی حساب شویم و من پس از ان در باره ی خامنه ای چیزی ننویسم. شما گمان کردید اداره ی مملکتی که ۹۰ درصد مردم ان ناراضی هستند به همین راحتی است که کسی شکنجه و کشته و سرکوب نشود؟

باید با هم رو راست باشیم. یا حفظ قدرت مطلقه و بنابر این تجاوز و شکنجه و کشتار و سرکوب و زندان. یا ازادی و حقوق بشر و دموکراسی و خدا حافظی با این حکومتی که الان ۳۰ سال از عمر ان گذشته و مردم دیگه ان را نمی خواهند.راه سومی وجود ندارد. و شما اقای علی مطهری ژست اصلاح طلب ها را به خود نگیرلطفا.اگه یه کم دیگه بخواهی زیاده روی کنی حسین شریعتمدار یعنی همین نماینده ی تام الاختیار رهبر یک پرونده برات درست می کنه و بعدش باید بری کنار پالیزدار اب خنک بخوری. گمان نکن چون پسر مطهری هستی پس امنیت داری. نه!این جماعتی را که من در زندان ها و داد گاه ها با ان ها اشنا شدم -که البته این ها خوب هایش هستند و اگه گیر رادان و طائب و دیگران بیفتی که جای خود دارد-،برای تجاوز به بچه های هاشمی رفسنجانی لحظه شماری می کنند چه رسد به من و شما. و البته شما و نه من. چون ما با هم خیلی فرق داریم.

پس شما رو به خدا نعل وارونه نزنید. من هم ۱۴-۱۵ سال پیش از این کار ها زیاد کردم. ولی وقتی اولین بار بازجو به من چشم بند زد و برد جایی که نمی دونستم کجاست ،،گفت غلط زیادی نکن. تو میدونی که این مملکت صاحب دارد و صاحبش هم ولی فقیه است پس زرت و پرت زیادی به تو نیامده که بخواهی توی نشریه ت افشاگری کنی یا بر ای ما میتینگ بذاری.اراه دادش!ان کسی که صاحب این حکومته خوب میدونه کی باید حرف بزنه کی سکوت کنه کی دستور حمله بده و کی "موقعیت کهریزک" رو دستور تعطیلی بده. شما ها هم بهتره خودتون رو خسته نکنید. یا مثل مرد یقه ی خودش رو بگیرید حتا اگر به زندان بیفتید یا هر بلایی سرتون بیاد. یا این که نمک به زخم مردم نزنید. همه ی ما میدونیم کی چکاره است.

+ نوشته شده توسط در سه شنبه بیستم مرداد 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ