چهارشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۹

گنجینه ای از آثارهنری گمشده در جنگ جهانی دوم برای نخستین بار در پاریس به نمایش گذاشته شد


گنجینه ای از آثارهنری گمشده در جنگ جهانی دوم برای نخستین بار در پاریس به نمایش گذاشته شد
http://www1.voanews.com/persian/news/arts/Worldwarpaintings-2010-6-30-97497329.html

زیرزمین بانک فرانسوی «وائو»، چون بسیاری از انبارها و زیرزمین های پاریس درطول دوران اشغال فرانسه توسط آلمان نازی، مکان نگهداری اشیای گرانبها و آثار هنری بود که برخی از آن ها از مهم ترین آثار هنری و میراث فرهنگی این کشور بشمار می رود.

ارتش آلمان نازی درآن زمان با آگاهی از وجود این گنجینه غنی همواره در پی کشف و ضبط این آثار بود. در این دوران، شرایط نامناسب انبارها برای نگهداری تابلوهای نقاشی، باعث شد تا بخش عظیمی از این میراث فرهنگی فرانسه نابود شود. برهمین اساس بسیاری فکر می کردند بخش بزرگی از دارایی هنری «اریک سلومویچ»، مجموعه دار یهودی تبار اهل یوگسلاوی براثر جنگ یا نابود شده و یا به غارت رفته است، زیرا او در سال ۱۹۴۲ توسط نازی ها دستگیر شد و به قتل رسید و درآن زمان کسی گمان نمی برد که او، این مجموعه را در زیرزمین بانک« وائو» به امانت گذاشته است.

اریک سلومویچ ۴۰۰ اثر دیگر از متعلقات خود را پیش از دستگیری به یوگسلاوی فرستاد اما با اشغال یوگسلاوی توسط نازی ها، پدر و برادراو نیزدستگیر و روانه اتاق گاز شدند. این ۴۰۰ اثر هم اکنون در موزه ملی صربستان نگهداری می شود .

مجموعه بازیافته در انبار بانک فرانسوی شامل ۱۳۹ اثر هنرمندان امپرسیونیست و پسا امپرسیونیستی چون سزان، رنوار، دگا، ماتیس، گوگن، پیکاسو وبا ارزش اولیه ای برابر با چندین میلیون یورو هم اکنون برای نخستین بار پس از وقایع جنگ دوم جهانی برای فروش در یک گالری پاریسی به نمایش درآمده اند. به گفته کارشناسان آثار هنری، بخش هایی از این آثار بر اثر رطوبت و شرایط بد نگهداری آسیب های شدیدی دیده اند. برای نمونه پرتره امیل زولا، نویسنده نامدار فرانسوی که توسط دوست دوران مدرسه اش و نقاش سرشناس پل سزان کشیده شده، دچار آسیب های جدی شده است. هرچند خود سزان چندان علاقه ای به این اثرنداشته است.

پل سزان نقاش بزرگ فرانسوی زاده ۱۸۳۹ در ناحیه پرووانس درجنوب فرانسه درخانواده ای مرفه بود.که در مدرسه «اکس دو پرووانس» که امیل زولا نیز در آنجا تحصیل می کرد درس می خواند و پیوند دوستی میان آن دو از همانجا آغاز شد. در روزهای عید مسیح که شاگردان رژه می رفتند، پل در ارکسترمدرسه شیپور و امیل قره نی می زد.

سزان با ادامه کارنقاشی که همه عمر به آن پرداخت بعدها به دایره هنری پاریس پیوست و با نقاشان، شاعران و نویسندگان مطرح آن دوران از جمله زولا محشور شد. او یکی از تاثیرگدارترین نقاشان مدرن فرانسوی و هم چنین یکی از برجسته ترین نقاشان پسا دریافتگر (پست امپرسیونیست) محسوب می شود. اما مردی کم حرف و غمگین بود و اغلب در جمع این هنرمندان بیگانه به شمار می آمد. شهرت هنری سزان نیز دیرگاه فرا رسید و تنها در دروه کهنسالی بود که نقاشان جوان به اهمیت او پی بردند.

درسال ۱۸۸۶ امیل زولا نسخه ای از کتاب داستان خود «شاهکار» را برای دوستش سزان فرستاد. شاهکار داستان زندگی هنری پاریس است در چرخه امپراطوری دوم که بخشی از زندگی خود زولا را نیز آشکار می کند. امیل زولا تا پیش از نوشتن شاهکار در میان نگاره گران و تندیس سازان پاریس به عنوان نویسنده ای گستاخ و بپاخیز شناخته می شد. ورق بازان یکی از نقاشی های سزان نمایانگر تنش هایی است که در رابطه میان سزان آسیمه سر و نگران و زولای خونسرد وجود داشته است.

درداستان شاهکار، امیل زولا از خاطرات دوران کودکی و زندگی در کنار رود «آرک» و گذشته ای که با سزان و دوست دیگرشان باستی داشته است می نویسد. هنگامی که دوازده سال داشتند و شیفته آن بودند که در ژرفای آب رودخانه شنا کنند و برهنه روی شن های سوزان کنار رودخانه دراز می کشیدند و سپس یک بار دیگر به درون آن می جهیدند.

زولا در این داستان از دلسردی ها و دل نگرانی های سزان پرده برمی دارد و بیم او را از ناکامی در تلاش خستگی ناپذیرش در کاردوباره و چندباره روی پرده هایش را نشان می دهد. زولا می نویسد:«او درنقاشی به خوی پیشینه اش، دودلی و بی باوری بازگشت. هر پرده ای را که پذیرفته نمی شد پرده ای بد می خواند. همین سستی او را سرآسیمه و آزرده می کرد. آنچه او را بی تاب می کرد این بود که هزگز نتوانست آنگونه که باید هنر خود را به شایستگی ابراز کند زیرا که این سرآسیمگی توان آفرینندگی او و زایش یک شاهکار را از او گرفته بود و چون این آشوب‌ها بیشتر و پشت سرهم رخ می‌داد او هفته‌ها را به شکنجه خود سر می‌کرد. او همواره میان امید و دو دلی بود و ساعت ها به کشمکش با افکار آزاد دهنده و شوریده اش می گذشت با این رویا که روزی دست هایش از بند زنجیرهای ناپدیدار کنونی رها شده بالاخره نگاره‌ای خواهد کشید که او را خرسند خواهد کرد.»

چنان می‌نمود که زولا در داستان «شاهکار» سزان را هنرمندی سرخورده و پایان یافته می‌شناساند و راز پیوندهای ناشیانه و خشک او را نیزبا زنان بر ملا می‌کرد. پس از رسیدن این کتاب به دست سزان او این نامهٔ کوتاه و خشک را برای زولا فرستاد: «من از نگارشگر برای یادآوری این یادها سپاسگزارم و از خداوند می خواهم تا به من جراتی دهد تا دستهایش را بفشرم . پل سزان» و با همین نامه بود که سزان برای همیشه به دوستی خود با زولا پایان داد.»

درسال اواخر سال های ۱۸۹۰میلادی، سزان سه پرده از دو مرد ورق باز کشیده است که بسیاری تصویری از او و زولا را در این پرده های نقاشی می بینند. شاید ورق بازان پاسخ سزان به «شاهکار» زولا بود. در این نقاشی دو ورق باز در اندیشه ای ژرف فرو رفته اند.

سزان دراین نقاشی به تماشا گر نزدیکتر می‌نماید. او بخش بزرگتری از میز بازی را فراگرفته، سر به پیش خم کرده و نگران تر مینماید. زولا خونسرد و پر باور به بازیگری خود ، درحالتی مستقیم نشسته با کلاه و لباسی بی چین و چروک. اما سزان با کلاه تاب خورده و لباس ناجور خود در آن چارپوب نمی‌گنجد. در هر بخش کوچک این پرده نشانی از رویارویی به چشم می‌خورد. پرده سوم که پرده پایانی «ورق بازان »است اینک در موزه لوور نگهداری می شود و یکی از شاهکارهای نقاشی جهان به شمار می رود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ