چهارشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۰

فيروزه خطيبی-دیوارنوشت های جوانان کابل


دیوارنوشت های جوانان کابل
فيروزه خطيبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/KabulGrafitiArtists-2011-8-9-127317498.html

گروه در حال پیدایشی از هنرمندان «گرافیتی» یا« دیوارنوشت» های خیابانی درکابل با قوطی های رنگ پاشی، در سایه های شب اوقات خود را به نوشتن شعارهای سیاسی درباره سیاستمداران فاسد، قاچاقچیان مواد مخدر و فرمانروایان جنگ سالار می گذرانند.

هنرمند دیوارنویسی به نام مستعار «دیسپروزیوم»، نامی که از یک ماده شیمیایی کمیاب گرفته شده و معنی آن چالش با عوامل گمراه کننده و غیرواقعی است، شبانه درمحلات پائین شهر قوطی رنگ پاشی اش را به کار می گیرد. ساعت ها از نیمه شب کابل گذشته است و این موقع شب معمولا زمان مورد علاقه بمب گذاران انتحاری است که از ساعات خواب نیروهای امنیتی برای ورود مخفیانه به شهر استفاده می کنند تا خود را برای یک حمله انفجاری درساعات پررفت و آمد صبح آماده کنند.

مرد جوانی که خود را «دسپروزیوم» (دای) می خواند تنها به یک جنگ افزار مسلح است: قوطی های رنگ پاشی و ذهنی صلح جویانه که تنها مقصودش بازگرداندن صلح و آشتی نسبی به این شهر جنگ زده است.

«دای» یک دیوار مناسب که پیدا می کند قوطی های رنگ را از کیف پارچه ای اش درمی آورد و به سرعت شروع به کار می کند. شعار می نویسد و طرح می کشد. طرح هایش از فساد حاکم و سرکوب ها می گویند و تاثیرو نفوذ همه گیر پول فروش مواد مخدر!

«دای» بیست و چند ساله که یک تی شرت قرمز، شلوار جین به تن دارد ازصورت بندی برای پوشیدن هویتش استفاده می کند و می خواهد فقط با اسم «دیوار نوشتی» اش شناخته شود. او می گوید: «شما باید حقیقت را بگین. هرچقدر هم که این کار ریسکی باشه باز باید حقایق رو آشکار کنین. من دارم سعی می کنم مردم رو وادار کنم که از خودشون بپرسن اینجا چه خبره و چرا ما در افغانستان در چنین شرایطی زندگی می کنیم؟»

درکابل هرچند کمبودهای زیادی حس می شود اما ازلحاظ وجود دیوارهای شکسته و نیمه شکسته جنگ زده فراوانی کامل به چشم می خورد. همین مسئله این گروه جوان و نوظهور از هنرمندان «گرافیتی» را برانگیخته است که صدای انتقادی خود را با وجود ترس و واهمه از دستگیر شدن، به گوش دیگران و به ویژه مقامات مسئول برسانند. صدایی لبریز از شکایت. شکایت از نابرابری های اقتصادی و شهروند درجه دوم بودن زنان.

تظاهرات آزاد از راه ارائه دیوارنوشت های خیابانی یکی از تازه ترین و درحال گسترش ترین شیوه های بیان ناهمگونی ها در جامعه ای است که به طور سنتی هرگز از این گونه آزادی ها برخوردار نبوده است.

دیوارنویس ها یا هنرمندان گرافیتی افغان هم چون همکاران غربی خود به طور خستگی ناپذیری به این کار اشتغال دارند و اغلب شب بیداری می کشند تا از دستگیر شدن خود جلوگیری کنند.

دریکی از دیوارنوشته هایی که به زبان «دری» و روی دیوار دانشگاه آموزش مربیان نوشته شده می خوانیم:«پارلمان نباید با جنایتکاران پرشود» و «کاپیتالیسم اژدهایی است که افغانستان را یکجا خواهد بلعید».

محل بازرسی ایستگاه های پلیس و دیوار اطاقک های مخصوص مراقبان امنیتی خصوصی از بهترین اماکن «دیوارنویسی» هنرمندان گرافیتی افغان به شمار می روند. جایی که معمولا با طرح هایی از سربازان، علامت دلار، سگ های کوچک، هلی کوپتر و تانک و جملاتی درباره جنگ در افغانستان و زیان های جانی و مالی آن نقاشی شده است.

یکی از اماکن محبوب «دای» برای دیوارنویسی، دیوار اصطبل هاست. او روی این دیوارها می نویسد: «مجلس مساوی است با این طویله» یا «محصول طویله هم برابر است با محصول پارلمان: جنگ سالارها و آدمهای کله خر.»

تا امروز«گرافیتی» یا «دیوارنویسی» به طور تاریخی درافغانستان به تبلیغات دیواری برای سرویس های ترجمه ، بنگاه های معاملات ملکی یا سرویس های خانگی ازجمله تعمیرگاه ها و لوله کش ها محدود می شده است. در دهه هشتار میلادی، مجاهدین برای ارسال پیام هایی در مبارزه با تهاجم قوای نظامی اتحاد جماهیر شوروی به این کشور از «دیوارنویسی» ساده (بدون رنگ پاش و نقاشی) استفاده می کردند. گاه این نوشته ها روی تانک های ازکارافتاده و ابزارجنگی دیگرهم دیده می شد. درسال های اخیر نیز طالبان از یک سو و قوای «ناتو» از سوی دیگر در ایالات جنوبی افغانستان از «دیوارنویسی» برای پیام رسانی استفاده کرده اند.

ازبسیاری جهات، کابل با مناظر جنگ زده و نابود شده اش، برای هنرمندان «گرافیتی» یک شهر رویایی محسوب می شود. شهری با مناظری که تماشاگر را به یاد فیلم های آخرزمانی چون «فرار از نیویورک» محصول سال ١٩٨١ هالیوود درباره یک شهر بی قانون و از هم پاشیده می اندازد. شهری پوشیده از انفجارهای زشتی که چون زخمی بر صورت اغلب ساختمان های عمومی شهر و حتی خانه های گرانقیمت شخصی خودنمایی می کند.

«فرید خرمی»یک نقاش و مجسمه ساز جوان می گوید:«شما نمی تونید توی کابل بوم نقاشی خوب پیدا کنین.اما تا دلتون بخواد اینجا دیوار هست!»

«خرمی» از توی کیف کوچک دستی اش یک رنگ پاش بیرون می کشد و چند گل سفید روی دیوار نقاشی می کند:«این کار با صلح ارتباط داره. چون افغانستان به تنها چیزی که واقعا احتیاج داره همون صلحه.»

امنیت جانی برای بسیاری از این دیوارنویس های جوان اهمیت دارد به ویژه زنان دیوارنویس. زنانی که حرکت در اطراف شهر در ساعات روز روشن هم برایشان دردسرآفرین است چه برسد به شب. ام البنین شمسیا حسنی ٢٢ ساله می گوید:«زن ها هنوز هم آزاد نیستند.»

«ام البنین» و بسیاری دیگر از زنان جوان دیگری که در خارج از افغانستان بزرگ شده و بعد از تهاجم ایالات متحده آمریکا به افغانستان، درسال ٢٠٠١ به این کشور بازگشته اند امروز خیلی پرجرات تر از گذشته دست به دیوار نویسی می زنند. این گروه از کمک های هنرمندان گرافیتی خارجی هم برخوردارند.

درماه دسامبر گذشته گروهی از هنرمندان گرافیتی خارجی ساکن کابل به نام «کامبت کامیونیکیشن» Combat Communication به همراه «وین ادواردز» هنرمند گرافیتی بریتانیایی که با نام مستعار «چو» Chu فعالیت می کند یک کارگاه آموزشی یک هفته ای در این شهر تشکیل دادند و از طریق آن توانستند به چند تن از هنرمندان مستعد افغان آموزش های لازم برای دیوارنویسی را بدهند.

در این کارگاه طرح و نقاشی نمادین، ساختن استنسیل و چگونگی حرکت دست هنگام رنگ پاشی آموخته شد و شرکت کنندگان با نقاشی روی دیوارهای یکی از کارخانه های تعطیل شده در خارج از شهر کابل، آموخته های خود از این کلاس ها را عملا به نمایش گذاشتند.

«حسنی» که اغلب یک طرح چندرنگی از زنی درپوشش اسلامی را روی دیوارها می کشد تامحدودیت های زنان را نشان دهد می گوید:«من تا آنموقع فقط بلد بودم روی بومی که به آسانی تکانش میدین نقاشی کنم اما حالا یاد گرفته ام که خودم را از یک جا به جای دیگر حرکت بدهم تا نقاشی بزرگ تری را روی دیوار بکشم.»

«دای» هم می گوید:«مردم باید یاد بگیرن که از توی این قفس های بیرون بیان. همین و بس.»

ادوارد معلم کارگاه آموزشی دیوارنویسی می گوید:«من نمی خواهم به این بچه ها بگویم چه بکشند یا اینکه شیوه های کاری مرا دنبال کنند..نه..من فقط به آن ها شنا کردن را یاد داده ام..فقط شنا کردن.»


iran#

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ