جمعه، بهمن ۱۶، ۱۳۹۴

پرفسور ناصر کنعانی: درباره پیل اشکانی

پرفسور ناصر کنعانی: درباره پیل اشکانی
http://iranscope.blogspot.com/2016/02/blog-post_59.html
 

ارسالی مهدی خانباباتهرانی
من دوازده سال پیش کتابی نوشتم به زبان انگلیسی تحت عنوان The Parthian Battery (پیل اشکانی) و در آن نشان دادم که بر اساس یافته های باستانشناسان آلمانی و اتریشی و مدارک موجود، به احتمال بسیار زیاد چیزی شبیه به یک پیل (باتری) در زمان اشکانیان وجود داشته و موارد استفاده های عملی آنرا نیز با تکیه به نوشتارها و استدلال های دانشمندان غربی شرح دادم.
حال چرا این کار را کردم داستانی طولانی دارد که فرصت بازگو کردن آن در اینجا نیست و لزومی هم ندارد. فقط خوشحال بودم از این که ما ایرانی ها نیز می توانیم از یک کار علمی-عملی خودمان سخن بگوئیم.
این کتاب بلافاصله به زبان آلمانی و یک سال بعد نیز به زبان روسی ترجمه شد. گویا ترجمه ای از آن به زبان ژاپونی هم صورت گرفته است. از من نیز بارها دعوت شد تا در مجامع علمی در این باره توضیح بدهم، چون پذیرش چنین ادعائی مشکل به نظر می آمد. (البته حالا خوشبختانه اصطلاح پیل یا باتری اشکانی در ادبیات علمی اروپائی حسابی جا افتاده است.)
شش سال پیش یک استاد دانشگاه در ایران این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرد ولی موفق به چاپ آن نشد زیرا هیچ ناشری آن کار را قبول نمی کرد تا این که بالاخره یکی از آنها به شخص مترجم گفت:
«حضرتعالی گویا در باغ تشریف ندارید. این موضوع مربوط به پیش از اسلام است و به همین جهت هم قابل چاپ نیست » (عین گفتۀ ایشان که برای من نقل کرد.)
در تهران که بودم دعوتنامه ای دریافت کردم برای بازدید از یک موزه جدیدالتأسیس به نام موزه علم و فناوری. با چند تن از دوستان در روز موعود به آنجا رفتم و با کمال تعجب مشاهده کردم که در نخستین تالار پیل مزبور را به صورت بزرگی بازسازی کرده و همراه با یک انیمیشن کامپیوتری ویک پوستر عظیم به معرض تماشا گزارده اند. بلافاصله نیز جوانی شروع کرد به توضیح دادن درباره چگونگی کار و تاریخچه پیدایش و کشف آن.
هنوز از حالت شگفتی بیرون نیامده بودم که از من خواسته شد تا برای افرادی که از قبل مطلع شده بودند حضور داشتند، توضیحات لازم را به صورت یک سخنرانی بدهم. البته این کار را با کمال میل انجام دادم ولی تأسف خوردم که تصاویر و مدارکی همراه نداشتم.
پس از پایان گفتار من و پرسش ها و پاسخ ها نیز همان پیل را که به اندازۀ کوچکتری بازسازی کرده بودند، به من اهدا نمودند (عکس ها در زیر آورده شده اند.)
در دل گفتم افسوس که در ایران (برعکس در خارج) می بایستی دوازده سال طول می کشید تا نام و نشانی از پیل اشکانی برده شود و به همت آن جوانان علاقمند و کوشا آفرین گفتم.
 



----------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ