یکشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۴

شادی صدر: من پشتم لرزید از خواندن مقاله پرستو فروهر

شادی صدر: من پشتم لرزید از خواندن مقاله پرستو فروهر
http://iranscope.blogspot.com/2016/03/blog-post_53.html

من پشتم لرزید از خواندن مقاله پرستو فروهر؛ آیا دستان تا ابد جوهری آنانی که به دری‌نجف‌آبادی رای دادند هم لحظه‌ای و ذره‌ای می‌لرزد؟! اگر بخوانند، اگر بخوانند، اگر...:
"پسر جوانی با شور و شوق یک برگه‌ی تبلیغاتی به دستم داد که بالای آن نوشته بود «ائتلاف امید: ۱۶+۳۰». جوانک نورسیده چیزهایی می‌گفت که مثل همهمه‌ای در گوشم می‌پیچید؛ حق رأی، لزوم مشارکت، اصلاحات، خاتمی، ما، امید، امید … من به نام دری نجف آبادی خیره مانده بودم که حالا لابلای نام‌هایی که بسیاری‌شان را نمی‌شناختم، نماینده‌ی این واژه‌ها شده بود، در حرف‌های پسر جوانی که شبیه پسرهایم بود. سرم را پایین انداختم تا اشک‌هایم را نبیند، تا از من چیزی نپرسد.
چه ارتباطی میان فرزند مقتول و آن‌کس که با «امید» به قاتل رأی می‌دهد ممکن است؟
اگر به جای واژه‌ی شریف و رهایی‌بخش امید، در این جمله واژه‌ی ترس بود، یا واژه‌ی استیصال می‌توانستم سرم را بلند کنم تا آن پسر نورسیده اشک‌هایم را ببیند، می‌توانستم سعی کنم تا او را بفهمم، تا با او حرف بزنم تا مرا بفهمد.
اگر آنها که زدوبند کرده‌اند و فهرست سرهم کرده‌اند و انشاء نوشته‌اند و دکلمه کرده‌اند، این واژه‌های شریف را این‌گونه بی‌پشتوانه از معیار و ضابطه و این‌گونه تهی از معنا به کار خود نمی‌بستند، آن‌وقت شاید امکان گفتگوی آن پسر جوان و من هم این‌چنین مسدود نبود. شاید واقعیتی در این میان باقی می‌ماند تا بتوان دستمایه‌ی ادراک و اندکی تفاهم کرد. پسر جوان با شور و حرارت برگه‌هایش را پخش می‌کرد و من به برگه‌های بازجویی در پرونده‌ی قتل فکر می‌کردم و آن نام، که مشترک میان این برگه‌ها بود.
حالا دیگر رأی‌ها ریخته شده و نه تنها آن جوان نورسیده، که برخی از دوستان و آشنایان من، گروهی از تلاشگران سیاسی و دگراندیش هم به آن «ائتلاف» جمع‌بندی‌شده در اعداد رأی داده‌اند. در میان آنان هستند کسانی که سال‌هاست با پیگیری در دادخواهی قتل‌های سیاسی مشارکت کرده‌اند، بر لزوم دادرسی جنایت‌های سیاسی پافشاری کرده‌اند و حالا به آن کسانی رأی داده‌اند، آنانی را به نمایندگی خویش برگزیده‌اند، که دستور قتل دگراندیشان را داده‌اند.
من این رأی را هم‌سنگ برائت نخواهم گرفت و همچنان بر لزوم دادخواهی قتل‌های سیاسی پافشاری خواهم کرد، بر لزوم دادرسی عادلانه‌ی قتل سیاسی داریوش و پروانه فروهر، پدرومادرم، که به استناد بازجویی‌های متهمان پرونده‌ی قتل، دستور اجرای آن از سوی آیت‌الله دری نجف‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات، کاندیدای «ائتلاف امید» و عضو فعلی مجلس خبرگان صادر شده است. و من از خود می‌پرسم آیا این رأی برای آنها که به صندوق ریختندش هم‌سنگ برائت خواهد بود؟ و اگر نه چگونه رأی خود به او و پافشاری بر دادرسی عادلانه‌ی این پرونده را در یک دل با خود حمل خواهند کرد؟ و مهم‌تر آنکه چگونه میان رأی خود و رأی برائت فاصله‌ای مشهود می‌سازند که نمایانگر پایبندی واقعی آنان به دادخواهی باشد؟"
مقاله از اینجا و آنجا در تهران، نوشته پرستو فروهر را بخوانید که درباره همه مصائبی است که به او رفته در یک ماه گذشته، از جمله درباره لغو نمایشگاه او به دستور اماکن نیروی انتظامی: http://www.radiozamaneh.com/266459
منبع:

پرستو فروهر می نویسد: "این متن روایتی‌ست از چند هفته‌ای که در تهران بودم که تجربه‌ی سنگینی بود از کلانتری و آگاهی تا نام دستوردهنده‌ی قتل پدرومادرم روی برگه‌های تبلیغاتی «ائتلاف امید» ... سفرم به درازا کشید و روایت هم طولانی شده اما امیدوارم حوصله کنید و بخوانید."
منبع:
https://goo.gl/FejV7q

متن ارسالی پرستو فروهر به ایرانسکوپ
http://ghandchi.com/ersaalie-parastou-forouhar.pdf
 
 



----------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ